نگاشته شده توسط: arasava | اکتبر 5, 2008

گردگیری

تو ذهنم روزا رو مرور می کردم و به ترتیب به خاطر می آوردمشون تمام اتفاقاتی که دور و نزدیک اتفاق افتاده بودند و با خودم می گفتم حتما سوژه ی خوبی برای نوشتن تو وبلاگم خواهد بود. اما فقط مرور شدن تمام اون چیزهایی که هنوز تو ذهنم هست، هنوز به خاطر می ارمشون و هنوز بابتشون خوشحال یا ناراحت می شم.

نه شعری که 5 سال پیش گفته بودم رو گذاشتم تو وبلاگم، نه راجع به پدر بزرگم نوشتم، نه از مدرسه و دانشگاه و …

اتفاقات روزمره هم همینطور: نه نوشتم که خبرگزاری ورزشی ایران افتتاح شد (افتتاحش کردم) ، نه سفرنامه ارمنستان رو نوشتم، نه  از افتتاح سایت گردشگری  به 2 زبان دیگه نوشتم و نه گفتم 3 تا سایت دیگه دارم افتتاح می کنم و …

نه مدرک کردان انگیزه ای واسه نوشتن بود و نه سفر احمدی نژاد، نه کنار گذاشتن مظاهری از بانک مرکزی  و  …

کری استقلال پرسپولیس هم اغوا کننده نبود برای نوشتن

خلاصه اینکه یه مدت نشد که بنویسم. البته اینجا! چون خفن ناک دارم برنامه نویسی می کنم و لذت می برم ازش ، چیزی که مدت ها دور بودم از اون.

ته حرفا هم اینکه اومدم گردگیری

نگاشته شده توسط: arasava | سپتامبر 2, 2008

چه حالی میده ، چی؟

اینکه آدم دیگه دیر نمیرسه سر کار

اینکه هنوز نرسیده تعطیل میشه

اینکه اگه مثل روزهای قبل بیای و بری الکی الکی 3 ساعت اضافه کار برات ثبت میشه

اینکه کلی وقت اضافه هم میاره آدم

و دارم فکر میکنم به اینکه اصلا شاید اصلش باید همین باشه که 9 بریم سر کار و 2 هم تعطیل بشیم!

نگاشته شده توسط: arasava | آگوست 22, 2008

ساعی ، همیشه طلایی ایران

نگاشته شده توسط: arasava | آگوست 17, 2008

az armanestan ba eshgh

in post ba posthaye digam fargh dare . aval inke finglishe chon farsi dam e dast nabood.

bad inke az 1 kafi net dar armanestan update mikonam ke be zoodi aksha va safarnamash ro minvisam inja, pas montazer bashid.

«inja 1 zarbolmasali daran ke mige :» êã, äñáï îóðÕæüñ ûò õãôå ë;ïïêé

ebrat begirid!!!!!

felan malali nist joz dorie shoma ke be zoodi bar taraf mishavad. ziade arzi nist, rooye mahe hametan ra miboosam, albate chon felan armanestan hastam khanoom o agha ham farghi nemikone.

نگاشته شده توسط: arasava | آگوست 8, 2008

المپیک 2008 پکن

 

همه مراسم یک طرف، روشن کردن مشعل هم یک طرف …

نگاشته شده توسط: arasava | آگوست 1, 2008

هنر نزد ایرانیان است و بس…

من کشته و مرده ی این هنرم. همینجوریه که از ازمنه ی قدیم فرموده اند : هنر نزد ایرانیان است و بس.چه جوری است؟ عرض میکنم خدمتتون:

هفته پیش در راه برگشت به کرج اتومبیلی که سوار بر آن طی طریق می کردم آهنگی گذاشته بود که معرکه بود و معجونی هنری بود از ترانه و آهنگ و صدا. شاید شما هم شنیده باشیدش. می فرماید که:

شراره، شراره دلم و دیوونه کرده

مامانش موهاشو عروسکی شوته کرده

آدم نمی دونه به کدومش توجه کنه؟! شاهکار شراره؟ مامان شراره ؟! ترانه سرا ؟ و یا خواننده؟

من که هنوز موندم تو کف …

فقط نمیدونم این آهنگ امسال به شکوفایی و نوآوری رسیده یا سال های پیش؟!

نگاشته شده توسط: arasava | ژوئیه 22, 2008

پيراهن شماره 8 يوتا ، به نام آيدين نيكخواه بهرامي

کلی کار روی سرم ریخته که بهونه دستم میده که وبلاگ رو چند روزی کنار بزارم. از طرفی کلی خبر و اتفاق هم افتاده که آدم رو قلقلک میده که بنویسه . اما هیچ کدوم از خبر ها مثل خبری که در مورد اهدای پيراهن با  شماره 8 يوتا ، به نام آيدين نيكخواه بهرامي نتونست من رو ترغیب به نوشتن کنه.

مسوولان باشگاه «يوتاجاز» ميزبان تيم ملي بسكتبال ايران در اردوي آمريكا، پيراهن شماره‌ي 8 اين باشگاه آخرين شماره‌ي پيراهني كه مرحوم آيدين نيكخواه بهرامي در تيم ايران به تن كرده بود را به خانواده‌ي او اهدا كردند.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، باشگاه بسكتبال يوتا به پاس قدرداني از زحمات آيدين نيكخواه بهرامي، برادر صمد نيكخواه بهرامي كاپيتان تيم ملي بسكتبال ايران، كاپ يادبود به همراه پيراهن شماره هشت اين باشگاه را به خانواده‌ي او هديه كردند.

مسوولان اين باشگاه در بين دو نيمه بازي تيم هاي ملي بسكتبال ايران و يوتا علاوه بر قدرداني از خانواده‌ي وي، ياد آيدين نيكخواه بهرامي كه دي ماه سال گذشته در يك سانحه تصادف رانندگي از دنيا رفت را، گرامي داشتند.

صمد نيكخواه بهرامي كه در اين مسابقات توانست كاپ اخلاق و فني‌ترين بازيكن را به خود اختصاص دهد، اعلام كرد كه اين پيراهن را در اتاق آيدين نصب خواهد كرد.

از شما چه پنهون مو به تنم سیخ شد. در عین اینکه آمریکا شیطان بزرگ ماست و ما هم محور شرارت آمریکا هستیم این صحنه واقعا زیبا بود و نشانگر عدم اصالت بسیاری از مصداق ها و اصول  جاری و ساری بر روابط کشور هاست.

در حالیکه مصر هم به بهانه های سیاسی از بازی با تیم ملی فوتبال ایران طفره میرن و تیم ملی فوتبال تقریبا هیچ حریف تدارکاتی قدری پیدا نکرده ، تیم ملی بسکتبال در آمریکا اینگونه مورد احترام قرار می گیره . تمام اینها رو به خاطر وجود آدم دلسوز و با درایتی بر مسند فدراسیون بسکتبال میدونم: محمود مشحون.

 

نگاشته شده توسط: arasava | ژوئیه 18, 2008

برای خسرو شکیبایی

اولین چیزی که از شکیبایی به خاطرم می آید این است:
حمید هامون تفنگ به دست ایستاده در کمین همسرش (بیتا فرهی) و دارد پیش گویی می کند. الان ماشین رو پارک میکنه، در رو باز میکنه، از پله ها میره بالا، در اتاق رو باز میکنه، برق رو روشن می کنه، حالا میاد لب پنجره ، پرده رو کنار میزنه و …. و صدای شلیک گلوله ….
مهم نیست که دیالوگ ها را دقیقا یادم نمی آید مهم این بود که هامون، با وجود تمام اختلافات، زنش را دوست داشت و دقیقا می شناختش …

سکانس بعدی فیلم پری خسرو شکیبایی در تاکسی نشسته و  به قول خودش در مرگ اسد مثل احمق ها اشک میریزد و مسافران تاکسی هم نپرسیده اشک می ریزند.

و آخرین هم فیلم میکس که آشفتگی هایش انسان را به حد جنون می رساند، آنجا که دیوانه وار حلقه های فیلم را اینسو و آنسو پرتاب می کند.

قصد و غرض این یاد اوری ها را هم که حتما می دانید؟! حمید هامون این بار با تور از آب بالا نیامد، این بار خسرو نتوانست در برابر بیماری (سرطان و عارضه قلبی) شکیبایی کند و رفت.

پی نوشت 1: دوستان خرده نگیرند که باز کسی مرد و  یادش افتادیم، چون قرار بر این نبود …

پی نوشت 2: رضا كيانيان: خسرو جان! هنوز سينماي ايران كلي با تو كار داشت

نگاشته شده توسط: arasava | ژوئیه 13, 2008

همینجوری

1- خبرگزاری فارس یک خبری کار کرده بود اینجوری: به مناسبت سالروز تاسيس شوراي نگهبان آيت‌الله جنتي از خبرگزاري فارس بازديد كرد . هرچی فکر کردم ربط سالروز تاسیس این شورا و بازدید از خبرگزاری فارس رو نفهمیدم!! آیا باید در سال روز تاسیس شورا ها از خبر گزاری فارس دیدن کنند یا در سالروز تاسیس خبرگزاری فارس از شورای نگهبان دیدن کنند یا … اصلا ولش کن.

2- چند روز پیش خبرگزاری برنا خبری کار کرده بود با این عنوان که خانم‌هاي شاغل در ايستگاه‌هاي بي‌آرتي فحش مي‌خورند . یک قسمتی از خبر نوشته که اکثر این خانم ها زیبا هستند. جسارتا من هر چی در ایستگاه های مختلف به این خانم ها (در یک نظر که مشکل شرعی پیش نیاد) نگاه کردم (البته به چشم خواهری ) خوشگلی ندیدم در قیافه شون. ایششششششششش …. لااقل اینا هم برن پیش گشت ارشادی ها یک دوره خوشگل شناسی بگذرونن یا تو خبرگزاری شون … بی خیال D:

نگاشته شده توسط: arasava | ژوئیه 7, 2008

شرکت در انتخابات؛ دور تسلسل باطل یا فرار بزرگ؟

بحث های انتخاباتی کم کم دارد بالا می گیرد و از هر سو خبرهای رسمی و غیر رسمی فروانی به گوش می رسد. اما این یک هفته گذشته به نظرم برای اصلاح طلبان بود. جلسه انتخاباتی اصلاح طلبان برگزار شد. بهترین پیشنهاد را به نظر من گروه کارگزاران در این جلسه مطرح کرده است. اینکه: کنگره ای متشکل از تمامی گروه های اصلاح طلب تشکیل شود و هر کس که تمایل به کاندیدا شدن دارد برنامه هایش را ارئه دهد و در پایان و پس از رای گیری نفر منتخب به عنوان کاندیدای کنگره انتخاب شود و همه موظف به حمایت و تبلیغات برای او باشند. به نظر من این را هکار بهترین سیستم کاندیدای واحد اصلاح طلبان است و چند حسن دارد:

– اول اینکه در صورت قبول تمامی گروه ها دیگر چند پاره گی صورت نمی گیرد و اتحادی مبتنی بر دمکراسی و انتخاب صورت می گیرد.

– دوم اینکه افراد موظف به ارائه برنامه خواهند بود و این برنامه در انتخابات نیز می تواند به عنوان منشور انتخاباتی مورد استفاده قرار گیرد.

–  بعد اینکه در صورتیکه این کنگره به صورت چند روزه برگزار شود افراد و تلاش انتخاباتی مبتنی بر تیم خواهد شد و از حالت دیمی خارج خواهد شد.

– و آخر این کنگره می تواند آغازی باشد برای قانونمند تر شدن انتخابات و قطبی کردن انتخابات و اینگونه نباشد که هر کس از جایش بلند شد هوس کند رییس جمهور شود.

اما این کنگره احتمالی نیاز به اسیب شناسی نیز دارد. اولین آسیب شناسی آن نیز بر می گیردد به گروه راست کارگزاران – طراح این طرح – و باقی گرو ه های همسو با این جریان و اینکه باید مشخص کنند که به دنبال چه هدفی هستند . شرکت در انتخابات به هر قیمت؟ حتی حمایت از ناطق نوری!! ؟ آیا این راهکار می تواند چاره ساز باشد؟ همانگونه که خاتمی دیروز بیان کرد: اگراصلاح طلبان ببینند که نمی‌توانند از حقوق مردم دفاع کنند به چه دلیل وارد صحنه شوند؟ به نظر می رسد حتی وجود احمدی نژاد هم نمیتواند حجت را برای شرکت گسترده مردم در انتخابات تمام کند و نیاز به دلایل و انگیزه های بالاتری است. با توجه به مشکلاتی – به خصوص اقتصادی – که در این 3 سال بوجود آمده به نظر می رسد دولت بعدی نیاز به ضمانت های اجرایی بیشتری دارد. ضمانت هایی که باید از ابتدای انتخابات مطرح شود و هرکس که پا در رقابت می گذارد فرض را بر انتخاب شدن بگیرد و اهرمهای اجرایی و نظارتی را طلب کند. دیگر تعارف و فضاسازی احساسی راهگشا نخواهد بود و انتخابات با مشارکت 50 درصد یعنی ادامه شرایط فعلی . پس یهتر است انگیزه ای قوی و فکر شده برای مردم ایجاد شود تا مجاب به شرکت در انتخابات شوند و با تاکید دوباره می گویم صرف محکوم کردن دولت اتفاقی رخ نخواهد داد چون دولت هم بیکار نخواهد نشست.

و بعد برای فردا دیروز ها شعری گفته بودم:

می پایم

بر روشنایی نیمسوخته

فانوس شب

که ناگه

یکی گرگ صفت

دیوانه وار

با آتش حسد

شعله می افکند

بر خرمن ماه

که شاید

بسوزاند کینه اش را

و شاید

بسازد ریشه اش را

بر خاکستر این ماه

25/4/78


« Newer Posts - Older Posts »

دسته‌بندی