نگاشته شده توسط: arasava | نوامبر 7, 2008

برگزاری یک همایش و روشن شدن چند موضوع

بعد از 1 ماه تلاش بی وقفه ای که به همراه همکارانم در مرکز خدمات تخصصی بین المللی ایرانشناسی داشتیم بالاخره 4 شنبه هفته پیش همایش دریای مازندران، گردشگری و محیط زیست دریایی رو برگزار کردیم.  هدف از برگزاری این همایش هم ایجاد جرقه و یا زدن تلنگری به جامعه دانشجویی درباره دریای مازندران، خزر ، کاسپین و … ( که اسم این یکی هم بدتر از خلیج فارس برای خودش داستانی داشت و ما مازندران صداش کردیم حالا به غلط یا درست) در آستانه سالروز امضای کنوانسیون تهران بود. خلاصه عذابتون ندم با همکاری اساتید فن و دفتر مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه مقدمات چیده شد و اینجناب هم بودم دبیر کمیته اطلاع رسانی و تبلیغات و چه کمیته ای بود که کار طراحی و سفارش و دعوت و ارسال خبر و … همه بر عهده خودم بود مثل باقی کمیته ها که فقط در حد یک نفر مسئول داشتند. خلاصه اینکه 5-6 نفر آدم مقدمات اینکار رو با تمام مصیبت ها و کمبود های مالی و سختی های هماهنگی و چند روز آخر ترافیک رو هم بزارید روش انجام دادیم و بالاخره همه چیز جای خودش انجام شد. خبرهاش رو هم میتونید ایسنا و CHTN و ایرنا و یا ایلنا بخوانید. مهم ترین خبر این همایش هم که در بیانیه همایش آمد ثبت درياي مازندران در فهرست ميراث طبيعي ملي بود که با انجام این کار هم تکلیف اسم مشخص میشه و هم بودجه سالانه  ی هنگفتی از طرف سازمانهای جهانی برای مراقبت از این دریا اختصاص داده میشه.

1 مطلب دیگه اینکه مجری برنامه قال مون گذاشت و من برای بار دوم مجری گری برنامه ای رو بر عهده گرفتم. نسبت به بار قبل استرس کمتری داشتم. اما دوستان میگفتن که تپق زدم و من هم همچنان مصر که تپق نزدم. فیلم قضیه و برنامه نود و حرکات آهسته همه چیز رو مشخص میکنه. D: . برای بار بعد دیگه فکر میکنم آماده ی آماده ام. تجربه ی خوبی بود.

اما چند نکته ای باعث تاسف بودک

1- قدیما که تو دانشگاه 1 همایش فکسنی در سطح دانشگاه برگزار می کردیم یادش بخیر تو سالن جای سوزن انداختن نبود. همه شوق و اشتیاق داشتن که شرکت کنن و ماهم خبرنامه هم در میاوردیم براش !! هر چند که همه شون توقیف میشد !

اما در دانشکده ای که رشته گردشگری دانشگاه علامه طباطبایی نیز همانجاست هم در سطح کارشناسی و هم کارشناسی ارشد بساط فوتبالش از بساط همایش اینچنینی شلوغ تر بود. برداشتم اینست که دانشجویان امروز بیشتر ادعایند تا عمل.

زمان ما دانشگاه رو به آتیش میکشوندیم، درس هم نمیخومدیم اما موقع همایش ها هم ما در صف اول بودیم. با اینکه درسمون هم تعریفی نبود اما طرح های پژوهشی دانشگاه هم برای ما بود. خلاصه اینکه آمدند اما نه اونجوری که آدم دلش میخواست .

2- مسئولین دانشگاه بی تعارف به کاسب ها می مانند تا مسئولین علمی و فرهنگی . همینقدر که همین رفتار به خدمه دانشگاه هم تسری پیدا کرده بود و هر کدامشان که مارا میدیدند از ما PAKAGE  میخواستند حالا این پکیج سر هم 3500 تومان میشد یا نه! بگذریم

3- برخی خبرگزاری ها و روزنامه های محترم. به یک جا زنگ زدم میگویم دعوتنامه را ارسال کردم خدمتتان و آدم هایی که قرار است در همایش شرکت کنند از معاون وزیر شمردم تا به پایین که اهمیت موضوع را بفهمانمش دست آخر می گوید اگر وقت کردیم چشم. اما اگر خداداد عزیزی عطسه کند سریع روی تلکس است. فردا همین ها هم میخواهند ادعا سر دهند که خزر چنین شد و چنان.

بدش را گفتم بگذار خوبش را هم بگویم. این برنامه دید من را نسبت به خبرگزاری ایرنا هم عوض کرد. ایرنا تنها خبرگزاری بود که متن خبری ارسالی دبیرخانه را تمام و کمال کار نکرد و با گشت و گذار در سابقه خبر یک خبر کاملا ترکیبی را فرستاد و به قول معروف کفم برید و نشان داد به رغم اینکه مثل بچه های یتیم و هی این دست و آن دست نی شود هنوز هم اصالت دارد.

برخی مطالب و پیش شرط ها را هم برای حضور برخی خبرنگاران شنیدم که خودم خجالت کشیدم و واقعا درک نکردم شاید هم عرف است و من نمیدانم اما 4 تا همایش که برگزار شده عرف نبوده . باز هم نمیدانم از دوستان خبرنگارم میپرسم.

رادیو هم یک مصاحبه مستقیم در صبح برگزاری همایش از ما رفت. در کل این تجربه هم برایم خوب بود

4- و آخر خودم که از بس خسته شدم دو روز تعطیلی را با اینکه کلی کار داشتم به رفع خستگی گذراندم.حالا یا خسته بودم یا حوصله نداشتم نمیدونم!!!

خلاصه این که از خلیج فارس رسیدیم به کاسپین ، مازندران، خزرو این هم گذشت.


پاسخ

  1. ممنونم رفیق خانگی …
    زنده باشی !

  2. سلام
    حالا اسمش چی شد بالاخره؟؟؟!!!

  3. سلام
    نه خیر نمی تونه شکایت بکنی که بهت سر نزدم . به جان خودم اینجا تا یه هفته پیش فیلتر بود !!
    پس حسابی گرفتار بودی . خسته مباشی . من می فهمم چقدر می تونی از بدو بدو و استرس خسته شده باشی . برگزاری یه همایش تو دانشگاه دردسر داره چه برسه
    خسته نباشی !

  4. به به. تو هنوز مجریم می شی؟ یادتس ببم جان من مجری همایش شریعتی شدم دانشگاه هی میکروفونه دور مکدی هی من میامدم جلو اخرش جواد گفت د برو عقب دیه.یادش به خیر. نمدانم چرا من هر وقت میام اینجا یاد قدیما می افت. اسمشه بذار همون خاطرات قدیم
    کرتیم
    اما در خصوص نظرت در باره میرحسین و خاتمی ببم همه مث همن.فرقی ندار

  5. سلام مهندس
    حال شما؟ استاد خیلی مشتاق دیداریم
    راستی وبسایت جدیدتون مبارکه
    بامید دیدار


بیان دیدگاه

دسته‌بندی